این وبلاگ عاشقانه های منه برای شریک زندگیم آقایی عزیزم رضا
با سلام
من توی این وبلاگ تنها از متن ها و نغمه های خودم
استفاده میکنم،و اگر احیانا ازمتن شخص دیگه ای
استفاده کنم حتما با نام نویسنده متن براتون میذارم
لذا هرگونه کپی برداری از نغمه ها و دلنوشته هام
اکیدا ممنوعه
در ضمن خواهش میکنم با نظرات و نقد سازنده منو
در بهتر شدن وبلاگ یاری کنین.
باتشکر
تموم حسم مال تو ببخش اگه خیلی کمه
ببخش که حسم همیشه جاری زغصه وغمه
تموم حسم مال تو ببخش اگه بارونیه
ببخش اگه هوای دل همیشه آسمونیه
ببخش اگه زمین دل شده کویر بی نفس
اسیر عشق تو شدم مثل پرنده تو قفس
ببخش اگه غصه دل فرصت خنده رو نداد
ببخش اگه بهت میگم دلتنگتم خیلی زیاد
ببخش اگه حرف دلو پیش تو رسوا میکنم
آخه دوای دردمو پیش تو پیدا میکنم
ببخش اگه خاطر تو از خاطرم نمی پره
ببخش اگه نگاه تو منو به رویا می بره
ببخش اگه تو رویاهام دستات تو دستای منه
با عشق نگاهم میکنی لبهات رو لبهای منه
ببخش اگه برات میگم اون چیزی که تو دلمه
"رضا" فریاد می زنم "دوست دارم" یه عالمه
هوای قلب من بارانی و سرد
نگاه خسته ام می بارد ازدرد
به دنبال دوای درد خویشم
بگویید عشق من آید به پیشم
ولی عشقم به من میگوید هرگز
برو دورت کشیدم خط قرمز
دلم رنجیده شد از دست یارم
به او گفتم که او را دوست دارم
به چشمانم دلبرانه او نظر کرد
چه ساده از منو قلبم گذر کرد
غرورم را برای او شکستم
به او گفتم که اورا می پرستم
اگر یک لحظه از من دور گردی
اگر روزی روی و بر نگردی
منو این قلب بی کس با که باشیم
در این دنیا به امید چه باشیم
نگاه شرمسارش روی من شد
مسیر گام هایش سوی من شد
ز چشم هر دومان شد اشک جاری
نگاهم می کند با بی قراری
بخندیدم گرفتم اورا در آغوش
تمام دردهایم شد فراموش
روزهایی که تو بودی حتی زمستان هم بهار بود،سبز،سبز،سبز
برق چشمان سیاهت،زیبایی لبخند لبانت و آن قلب رئوف و مهربانت را دوست داشتم
با تو شوق پریدن بود با تو زندگی شیرین تر از قند بود
روزهایی که تو بودی غم نبود ماتم نبود لبخند بود و شادی
وقتی که تو بودی هوای قلبم آفتابی بود،صاف، صاف،صاف
اولین لبخندت را به یاد دارم چقدر شیرین بود،سلام کردی و سلام کردم نگاه کردی و نگاه کردم رفتی و تنها مانده ام
روزهایی که تو رفتی حتی بهار هم زمستان بود،زرد،زرد،زرد
بی تو شوق پریدن نبود بی تو زندگی تلخ تر از زهر بود
روزهایی که تو رفتی لبخند نبود غم بود و ماتم
وقتی که تورفتی هوای قلبم بارانی شد،ابری،ابری،ابری
آخرین لبخندت را به یاد دارم چقدر تلخ بود خداحافظی کردی و خداحافظی کردم
نگاه کردی و نگاه کردم اشک ریختی و اشک ریختم رفتی ولی بدان
برق چشمان سیاهت زیبایی لبخند لبانت و آن قلب رئوف و مهربانت را دوست داشتم
توی یک شب که سپیده توی خونمون قدم زد
خنده های عاشقونت سرنوشتمو رقم زد
شدم عاشق،شدم شیدا با نگاه گرم ومستت
توی رویا پر کشیدم با نوازش دو دستت
شاعر همیشه غمگین تورو دیدو باتو خندید
توی آغوش نجیبت به حقیقت عشقو فهمید
حالا من با چشمای تو جون تازه ای می‌گیرم
با حضورت زندگی رو جور دیگه ای می بینم
با قلم نام تو را بر شب تار می بردم
محو تو بودم و از دوری تو می مردم
تا که لبخند سرخت برلبت گل میکرد
دل من هل میکرد
خنده ام می لرزید
قلب من تند تند می رقصید
دل من هل میکرد
قلب تو می فهمید
پر ز احساس بودم با تو
شور بودم با تو
شب اگرچه دل من را پر کرد
نور بودم با تو
از غم وغصه شب دور شدم
با تو مغرور شدم
به تودل بستم و
گویی که مجبور شدم
دل من شور شدو نور شدو غرق سرور
با تودور از غم و هرلحظه پراز حس غرور
ولی افسوس دلت مدتی سنگی شد
سهم من از تو فقط حس دلتنگی شد
آن همه نیرنگ و دروغت
مانعی بر سر یکرنگی شد
تو زمن دور شدی
من زتو دور شدم
ز تو دل کندم و
گویی که مجبور شدم
اونی که روزی نگاهش منو تا سادگی می برد
اونی که روزی هزار بار واسه عشقش ساده می مرد
اونی که فکر و خیالش روشنی شب من بود
اونی که اسم عزیزش همیشه رو لب من بود
اونی که با نغمه عشق قلبمو آروم صدا کرد
اونی ک میگفت:می مونم،عاقبت منو رها کرد
من امشب توی رویاهام
کشیدم عکس چشماتو
تو رو محکم. بغل کردم
چشیدم طعم لبهاتو
منم آن مونس تنهایی تو
منم آن باعث شیدایی تو
منم آن همدم شبهای ترت
منم آن شیفته در به درت
عشق یعنی گم شدن در کوی یار
عشق یعنی گریه یعنی حال زار
عشق یعنی یک نگاه پاک پاک
عشق یعنی بی تو من دربندخاک
عشق یعنی غصه هایت مال من
عشق یعنی مستی احوال من
عشق یعنی فرصت دیوانگی
عشق یعنی تا ابد دلدادگی
عشق یعنی یک تبسم بی هوس
عشق یعنی یاد تو در هر نفس
